جدول جو
جدول جو

معنی خون سردی - جستجوی لغت در جدول جو

خون سردی
خون سرد بودن، کنایه از بردباری، متانت، کنایه از بی تفاوتی
تصویری از خون سردی
تصویر خون سردی
فرهنگ فارسی عمید
خون سردی
بردباری، متانت، خویشتن داری، بی اعتنایی، بی تشویشی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خون سرد
تصویر خون سرد
مقابل خون گرم، در علم زیست شناسی، کنایه از ویژگی کسی که زود خشمگین نمی شود، بردبار، متین، آرام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون کردن
تصویر خون کردن
کنایه از کشتن انسان، قربانی کردن حیوان
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
حالت و چگونگی خون سرد. (یادداشت مؤلف) ، حلم. شکیبایی. بردباری. مقابل خون گرمی
لغت نامه دهخدا
(نِ مُ دَ / دِ)
کنایه از خونی که بر اثر رسیدن ضربه ای در بدن در زیر پوست جمع و منجمد شود. (آنندراج) :
هر کس شراب آن لب جان بخش خورده است
آب حیات در نظرش خون مرده است.
غنی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طِ خوا / خا)
خوش آواز. نیکوسراینده. خوش نغمه:
نگه داشت در طاق بستانسرای
یکی نامور بلبل خوش سرای.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(سَ)
صفت عمومی تمام جانورانی است که دمای بدن آنها ثابت نیست و از تغییرات دمای محیط پیروی می کند. (فرهنگ اصطلاحات علمی) ، جانوری که با سرد شدن هوابخواب می رود و از حرکت می ایستد تا دوباره هوا گرم شود، آنکه زود خشمگین نگردد. آنکه زود از جای بدر نرود. (یادداشت مؤلف). مقابل خون گرم، حلیم. بردبار. شکیبا. مقابل خون گرم، بی غیرت. بی حمیت. لاقید. بی رگ. بیقید، آنکه دیر دوستی کند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَفْ تَ)
منجمد شدن خون در زیر پوست بر اثر ضربه
لغت نامه دهخدا
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
عمل و حالت خونسرد بردباری متانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون کردن
تصویر خون کردن
کشتن انسان یا حیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون گرمی
تصویر خون گرمی
حالت و وضع خون گرم مهربانی مودت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون کردن
تصویر خون کردن
((کَ دَ))
قتل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
البرودة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
Composure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
calme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
spokój
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
শান্তি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
спокойствие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
Gelassenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
спокій
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
سکون
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
soğukkanlılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
utulivu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
沉着
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
침착
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
落ち着き
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
רוגע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
ketenangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
ความสงบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
kalmte
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
compostura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
compostezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
compostura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خونسردی
تصویر خونسردی
शांति
دیکشنری فارسی به هندی